محل تبلیغات شما

میعادگاهِ ذبحِ اسماعیل،نمادِ دنیایِ

 داشته های ابراهیم است

اسماعیل، برای او که خلیل الرحمن است نه وسعت نام و نشان است و نه هیاهویِ نسلی برای بردن نامش و نه آغوشی  گرما بخش اجاقِ درونش ،که بندِ دلش را بلرزاند نبودنش 

اسماعیل، افقِ آرمانهای ابراهیم است،عشقی فراسوی آسمان و زمین ،آیینه ای است خدانما 

و ابراهیم قلبش را می سپارد به خدا،به نامتناهیِ مهربان
تیغِ خدا گلوی هیچ اسماعیلی را نمی دَرَد

درون من،درون تو،درون ماها اسماعیلی به وسعت زمزم در غلیان و جوشش است 
دغدغه ی اسماعیل، شمارِ طپشهای نبضمان را بیقرار کرده

نمی خواهد ذبحش کنی، خدا گلوی اسماعیلت را نمی بُرد، بی دغدغه اسماعیلِ درونت را، افق آرزوهایت را، به دستان مهربانش بسپار
زیبا و خواستنی تر هبه اش می کند به تو ، گوارای وجودت می کند زمزم خواسته هایت را 

عیدِ قربانِ آرزوهایت مبارک

انار،معشوقه ی پاییز است

مهرتان پاینده و فرخنده

زاد روزِ میلادِ یک شهریوری

ابراهیم ,وسعت ,گلوی ,خدا ,کند ,آرزوهایت ,خدا گلوی ,می کند ,و نه ,را نمی ,خواهد ذبحش

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها