محل تبلیغات شما

مُهر ولایتت از همان ازل هم بر نام من حک شده بود، دستگیره ی نامت از همان ازل گره گشای من بود 

از همان زمان که قدمهایم رویِ زمینِ غلطان گشوده شد،همان وقتها که هر قدم زمزمه ی نام تو شد تاب و توانم ،همان وقتها نامت چشمه ای شد، توی دلم جوشید

مُهر تو مِهر کائنات است، چشمِ تو چشمه ی سیرابِ مهربانی هاست
 
نامِ تو تاب و توان زمین و زمان است ، دلت وسعتِ الهی دارد، می تپد برای جن و انس و ملک 
می تپد برای زمین،می تپد برای مورچه ای که تمام مُلکِ دنیایش پوسته ای جُوین است 

چقدر به رسالت می آید ختم به ولایتت شدن 
چقدر به تو می آید تاج ولایتِ و مکان
چقدر به غدیر می آید غرق سرورِ نام تو شدن 
چقدر به من می آید سایه سار خورشید ولایتت 
چقدر به ما می آید حیدری شدن،حیدری ماندن
 
پ.ن: این عید فرخنده رو به همه ی شما تبریک میگم ،باآرزوی بهترینها

انار،معشوقه ی پاییز است

مهرتان پاینده و فرخنده

زاد روزِ میلادِ یک شهریوری

تو ,آید ,ی ,ای ,تپد ,تاب ,می آید ,تپد برای ,تو می ,شدن چقدر به ,نام تو

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گفتاردرمانی سیستان و بلوچستان_ایرانشهر یک آتش اسیر6155